حقوق (مدنی) اموال شخصی زن،اثاث ، اسباب، لوازم، متعلقات، ضمائم، لفافه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی حقوق
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He moved to his dorm room with all of his paraphernalia.
او با تمام متعلقات شخصی خود به اتاق خوابگاه نقل مکان کرد.
skiing paraphernalia
وسایل اسکی
paraphernalia of war
ساز و برگ جنگ
paraphernalia for smoking opium
بساط وافور
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «paraphernalia» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/paraphernalia