آیکن بنر

طولانی‌ترین خسوف قرن در ۱۶ شهریور، خسوف به انگلیسی چی می‌شه؟

ماه‌گرفتگی به انگلیسی (۱۶ شهریور)

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Belongings

bɪˈlɑːŋɪŋz bɪˈlɒŋɪŋz

معنی belongings | جمله با belongings

noun plural B2

وسایل، اموال، متعلقات (چیزهایی که شخص در اختیار دارد به ویژه آن‌هایی که قابل حمل هستند)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The thief stole all of my valuable belongings from my car.

دزد تمام وسایل ارزشمندم را از ماشینم دزدید.

She packed her belongings into a suitcase before leaving for her trip.

قبل‌از رفتن به سفر، اموالش را در چمدان گذاشت.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد belongings

  1. noun personal possessions
    Synonyms:
    stuff things goods property effects assets personal property chattels gear paraphernalia appurtenances accouterments

سوال‌های رایج belongings

معنی belongings به فارسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «belongings» در زبان فارسی به «دارایی‌ها»، «اموال شخصی» یا «متعلقات» ترجمه می‌شود.

«Belongings» به تمامی اشیاء و دارایی‌هایی اشاره دارد که متعلق به یک فرد هستند و او مسئول نگهداری و استفاده از آن‌ها است. این واژه شامل وسایل شخصی روزمره مانند لباس، کیف، کتاب، ابزار کار، لوازم دیجیتال و حتی اشیاء با ارزش عاطفی می‌شود. استفاده از این کلمه بر مالکیت شخصی تأکید دارد و نشان می‌دهد که این اقلام بخشی از زندگی فرد و هویت او هستند.

در سفر یا جابه‌جایی، «belongings» نقش بسیار مهمی پیدا می‌کند. به عنوان مثال، مسافران هنگام ورود به هتل، فرودگاه یا ایستگاه قطار باید مراقب belongings خود باشند. بسیاری از قوانین امنیتی و خدمات حمل‌ونقل، برای حفاظت از دارایی‌های شخصی افراد تدوین شده‌اند. همین اهمیت باعث شده که در زبان انگلیسی، این واژه در زمینه‌های مختلف مرتبط با مالکیت، حفاظت و جابه‌جایی اشیاء پرکاربرد باشد.

از منظر روانشناسی و جامعه‌شناسی، belongings بیش از صرفاً اشیاء فیزیکی معنا دارد؛ آن‌ها می‌توانند بیانگر هویت، خاطرات و وابستگی‌های فرد باشند. کتاب‌های مورد علاقه، لباس‌های خاص یا اشیاء یادگاری، بخشی از داستان زندگی فرد را روایت می‌کنند. از این رو، حفاظت و توجه به belongings نه تنها جنبه عملی، بلکه جنبه احساسی و روانی نیز دارد.

در موقعیت‌های قانونی، واژه‌ی belongings اهمیت ویژه‌ای پیدا می‌کند. برای مثال، در گزارش‌های پلیس یا بیمه، possessions یا belongings فرد دقیقاً مشخص می‌شوند تا مالکیت و حفاظت قانونی آن‌ها تأمین شود. این کاربرد رسمی نشان می‌دهد که «belongings» علاوه بر معنی روزمره، جایگاه ویژه‌ای در مستندات حقوقی و قراردادها دارد.

«belongings» نمادی از مالکیت و ارتباط شخص با اشیاء زندگی خود است. این واژه یادآوری می‌کند که اشیاء شخصی نه تنها ابزار و وسایل فیزیکی هستند، بلکه بخشی از تجربه‌های روزمره و هویت فرد را تشکیل می‌دهند. مراقبت و توجه به belongings بخش مهمی از زندگی روزمره، سفر و حتی روابط اجتماعی محسوب می‌شود.

ارجاع به لغت belongings

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «belongings» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/belongings

لغات نزدیک belongings

پیشنهاد بهبود معانی