وسایل، اموال، متعلقات (چیزهایی که شخص در اختیار دارد به ویژه آنهایی که قابل حمل هستند)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The thief stole all of my valuable belongings from my car.
دزد تمام وسایل ارزشمندم را از ماشینم دزدید.
She packed her belongings into a suitcase before leaving for her trip.
قبل از رفتن به سفر، اموالش را در یک چمدان گذاشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «belongings» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/belongings