آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Belonging

American: bɪˈlɔːŋɪŋ British: bɪˈlɒŋɪŋ

گذشته‌ی ساده:

belonged

شکل سوم:

belonged

سوم‌شخص مفرد:

belongs

شکل جمع:

belongings

معنی belonging | جمله با belonging

noun

متعلقات، وابسته‌ها (به‌صورت جمع)، متعلقات و اموال، دارایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

I packed my belongings and left.

چیزهایم را بستم و رفتم.

Her belongings were entirely destroyed in the fire.

همه‌ی مایملک او در آتش‌سوزی از بین رفت.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a sense of belonging to this land

احساس وابستگی به این آب و خاک

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد belonging

  1. noun sense of security in friendship
    Antonyms:

سوال‌های رایج belonging

گذشته‌ی ساده belonging چی میشه؟

گذشته‌ی ساده belonging در زبان انگلیسی belonged است.

شکل سوم belonging چی میشه؟

شکل سوم belonging در زبان انگلیسی belonged است.

شکل جمع belonging چی میشه؟

شکل جمع belonging در زبان انگلیسی belongings است.

سوم‌شخص مفرد belonging چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد belonging در زبان انگلیسی belongs است.

ارجاع به لغت belonging

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «belonging» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/belonging

لغات نزدیک belonging

پیشنهاد بهبود معانی