آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۹ شهریور ۱۴۰۴

    Association

    əˌsoʊsiˈeɪʃn əˌsəʊsiˈeɪʃn / / əˌsəʊʃi-

    شکل جمع:

    associations

    معنی association | جمله با association

    noun countable B2

    انجمن، اتحادیه، کانون، سازمان

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    The environmental association organizes clean-up campaigns in the city.

    کانون محیط‌زیست کارزارهای پاک‌سازی شهر را سازماندهی می‌کند.

    She joined the local writers’ association to meet other authors.

    او به انجمن نویسندگان محلی پیوست تا با نویسندگان دیگر آشنا شود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The British Medical Association

    انجمن پزشکی بریتانیا

    noun uncountable C1

    ارتباط، وابستگی، همکاری، مشارکت، تعلق

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    I will cooperate with him as long as our business association lasts.

    تا هنگامی که وابستگی تجاری‌مان ادامه داشته باشد با او همکاری خواهم کرد.

    The charity works in association with several international organizations.

    این مؤسسه‌ی خیریه با چندین سازمان بین‌المللی مشارکت دارد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    It was in London that he started his long association with communists.

    در لندن بود که همبستگی دراز مدت خود با کمونیست‌ها را آغاز کرد.

    noun countable uncountable

    تداعی، یادآوری

    Red often has associations with love and passion.

    رنگ قرمز اغلب تداعی‌کننده‌ی عشق و شوروشوق است.

    The song has sad associations for many people who lived through that period.

    این آهنگ برای بسیاری از افرادی که در آن دوره زندگی کرده‌اند، یادآور غم است.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد association

    1. noun group with common interest or pursuit
      Synonyms:
      group company organization union club society league band family circle alliance partnership combination coalition confederation federation gang crew bunch crowd mob ring order affiliation guild corporation fellowship fraternity cooperative congress clique syndicate confederacy troupe outfit pool tribe sorority combo hookup tie-in tie-up rat pack sodality troops zoo
    1. noun friendship
      Synonyms:
      friendship relationship fellowship companionship intimacy affiliation partnership relation camaraderie friendliness acquaintance familiarity membership cooperation assistance agreement comradeship participation conjunction fraternization acquaintanceship hookup frequenting
      Antonyms:
      aloneness isolation solitude separation opposition antagonism rivalry seclusion disunion
    1. noun mental connection
      Synonyms:
      relation tie connection union bond mixture combination linking joining identification correlation connotation recollection remembrance impression pairing mixing linkage concordance juxtaposition concomitance train of thought lumping together
      Antonyms:
      separation division disassociation

    Collocations

    articles of association

    اساسنامه‌ی شرکت

    backward association

    تداعی وارونه

    bar association

    کانون وکلای دادگستری

    parent-teacher association

    انجمن خانه و مدرسه

    سوال‌های رایج association

    شکل جمع association چی میشه؟

    شکل جمع association در زبان انگلیسی associations است.

    ارجاع به لغت association

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «association» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/association

    لغات نزدیک association

    • - associate's degree
    • - associated
    • - association
    • - associational
    • - associationism
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    eventually everlasting every one every other day exchange student exercise authority let go horny matcha pollen ghee tick off sine Ju quartz سبیل زن‌ذلیل ستبر سترگ سجود اتراق کردن اولویت بالاخره انضباط محابا پلمب پلمب کردن افتادن انداختن تزیین
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.