گذشتهی ساده:
gamedشکل سوم:
gamedسومشخص مفرد:
gamesوجه وصفی حال:
gamingشکل جمع:
gamesتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
در قمار باختن، ولخرجی کردن
دارای برگ برنده، جلوتر بودن از رقبا یا همتایان (در حوزهی فعالیت یکسان)
تا آخرین نفس جنگیدن، در حال نبرد دلیرانه مردن، جان خود را فدا کردن
با شجاعت مردن، تا دم مرگ جنگیدن، مردانه جان دادن
به باد تمسخر گرفتن، دست انداختن، مسخره کردن
بد بازی کردن، بازی بدی ارائه دادن
(عامیانه) مقررات بازی را رعایت کردن، منصفانه رفتار کردن، مطابق رسم و اصول رفتار کردن
کار تمام است، امیدی به موفقیت نیست
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «game» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/game