Game Changer

    ˈɡeɪm ˌtʃeɪndʒər ˈɡeɪm ˌtʃeɪndʒə
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      game changers

    توضیحات

    شکل نوشتاری دیگر این لغت: game-changer

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    عامل دگرگون‌کننده، عامل تحول‌آفرین، عامل تغییر اساسی (فرد، ایده، نوآوری‌ یا رخدادی که مسیر وضعیت، صنعت یا رقابتی را به‌طور قابل‌توجهی تغییر می‌دهد)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - This policy could be a game changer for small businesses.
    - این سیاست می‌تواند عامل تغییری اساسی برای کسب‌وکارهای کوچک باشد.
    - The arrival of 5G technology is a game changer for mobile communication.
    - ورود فناوری ۵G عاملی تحول‌آفرین برای ارتباطات موبایلی است.
    - The artist's unique style is a game changer in the world of contemporary art.
    - سبک منحصربه‌فرد این هنرمند، عاملی دگرگون‌کننده در دنیای هنر معاصر است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد game changer

    1. noun a person, idea, event, or innovation that significantly alters the course of a situation, industry, or competition. It brings a major shift in the way things are done, often leading to groundbreaking improvements or disruptions
      Synonyms:
      game-changer

    ارجاع به لغت game changer

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «game changer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/game-changer-2

    لغات نزدیک game changer

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه