daily bread, food, nourishment, livelihood, means of earning a living, bread and butter, income, subsistence
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
به نان شب محتاج بودن
be in dire poverty
(در بریتانیا) نان بخور و نمیر، نان و پنیر
bread and water
نان کسی را آجر کردن، روزی کسی را بریدن
take the bread out of somebody's mouth
عامیانه bakery
loaf
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «نان» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نان