livelihood, living, bringing the bacon home, earning a living
livelihood
living
bringing the bacon home
earning a living
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
معیشت او به کسبوکار کوچکش متکی بود.
Her livelihood depended on her small business.
از دست دادن شغلش تاثیری جدی بر معیشت و ثبات اقتصادیاش گذاشت.
Losing his job had a severe impact on his livelihood and financial stability.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
شکل درست این واژه «معیشت» است.
«معیشت» به معنی گذران زندگی، تامین معاش و زندگی روزمره است و واژهای عربیتبار است. نوشتن آن بهصورت «مئیشت» نادرست است و چنین شکلی در زبان فارسی معیار وجود ندارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «معیشت» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/معیشت