با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

خرید به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • عمل خریدن
  • فونتیک فارسی

    kharid
  • اسم
    purchase, shopping, buy, buying, trade
    • - پر واضح است که مایل به خرید خانه نیست.

    • - It is amply clear that he is not interested in buying the house.
    • - در خرید و فروش خیلی ناشی و بی‌تجربه بود.

    • - When it came to buying and selling he was a babe in arms.
  • کالای خریداری‌شده
  • فونتیک فارسی

    kharid
  • اسم
    goods, shopping, bought, thing(s)
    • - خرید گوسفند سرمایه‌گذاری پرسودی برای کشاورز بود.

    • - he bought of sheep was a profitable investment for the farmer.
    • - خرید امروز ما روی میز است.

    • - Our today's shopping is on the table.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد خرید

ارجاع به لغت خرید

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خرید» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خرید

لغات نزدیک خرید

پیشنهاد بهبود معانی