آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۱ شهریور ۱۴۰۴

    Rapport

    ræpˈɔːr ræˈpɔː

    معنی rapport | جمله با rapport

    noun

    نسبت، ربط، توافق، مناسبت، سازگاری

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    a teacher who has rapport with his students

    معلمی که با شاگردانش خوب می‌سازد

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد rapport

    1. noun understanding between people
      Synonyms:
      understanding agreement harmony relationship unity bond sympathy empathy link affinity compatibility togetherness concord interrelationship simpatico same wavelength groove good vibes good vibrations hitting it off soul cotton the groove
      Antonyms:
      unfriendliness coldness

    سوال‌های رایج rapport

    معنی rapport به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «rapport» در زبان فارسی به «ارتباط صمیمانه»، «همدلی»، «فهم متقابل» یا «روابط نزدیک و دوستانه» ترجمه می‌شود.

    واژه‌ی «rapport» به حالتی اشاره دارد که میان دو یا چند نفر رابطه‌ای مثبت، صمیمی و مبتنی بر اعتماد و درک متقابل شکل گرفته باشد. ایجاد «rapport» یعنی توانایی برقرار کردن پیوندی که افراد در آن احساس راحتی، اعتماد و امنیت کنند و بتوانند افکار، احساسات و نظرات خود را آزادانه بیان نمایند. برای مثال، جمله‌ی «The teacher established a good rapport with her students» یعنی معلم توانست ارتباطی صمیمانه و مؤثر با دانش‌آموزان خود برقرار کند، که باعث بهبود یادگیری و تعامل مثبت در کلاس شد.

    در محیط‌های کاری، «rapport» اهمیت بسیار بالایی دارد و اغلب به عنوان پایه‌ای برای همکاری مؤثر، مذاکره موفق و مدیریت روابط حرفه‌ای شناخته می‌شود. داشتن «rapport» با همکاران، مشتریان یا مدیران باعث می‌شود تعاملات روان‌تر، اعتماد بیشتر و همکاری طولانی‌مدت حاصل شود. افراد با توانایی ایجاد «rapport» معمولاً در تیم‌ها و موقعیت‌های اجتماعی و کاری موفق‌تر عمل می‌کنند، زیرا می‌توانند فضایی دوستانه و صمیمی برای ارتباط فراهم کنند.

    در روان‌شناسی و مشاوره، «rapport» برای توصیف رابطه میان مشاور و مراجع استفاده می‌شود. وجود «rapport» باعث می‌شود مراجع احساس امنیت، پذیرش و حمایت کند و بتواند به راحتی درباره مسائل شخصی و حساس خود صحبت کند. مشاوران حرفه‌ای از تکنیک‌های مختلف برای ایجاد «rapport» استفاده می‌کنند، مانند گوش دادن فعال، همدلی، توجه به زبان بدن و احترام به دیدگاه‌های مراجع. این کاربرد نشان می‌دهد که «rapport» کلید موفقیت در برقراری ارتباط انسانی مؤثر است.

    در زندگی روزمره و روابط اجتماعی، ایجاد «rapport» می‌تواند به دوستی‌های عمیق‌تر، تعاملات مثبت و کاهش سوءتفاهم‌ها کمک کند. وقتی افراد توانایی برقرار کردن «rapport» را دارند، راحت‌تر با دیگران همدل می‌شوند، روابط خود را تقویت می‌کنند و حس اعتماد و همکاری را افزایش می‌دهند. به عنوان مثال، در جمع‌های خانوادگی یا دوستانه، داشتن «rapport» باعث می‌شود گفت‌وگوها صمیمانه‌تر و تجربه‌ی مشترک لذت‌بخش‌تر باشد.

    «rapport» مفهومی است از ایجاد ارتباط صمیمانه، همدلی و درک متقابل میان افراد. این واژه در مکالمات روزمره، محیط‌های کاری، آموزشی، مشاوره‌ای و اجتماعی کاربرد دارد و پایه‌ای برای تعامل موفق، اعتماد و همکاری انسانی است. توانایی ایجاد «rapport» مهارتی ارزشمند است که کیفیت روابط فردی و حرفه‌ای را به طرز چشمگیری افزایش می‌دهد.

    ارجاع به لغت rapport

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «rapport» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rapport

    لغات نزدیک rapport

    • - rapper
    • - rappini
    • - rapport
    • - rapporteur
    • - rapprochement
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    scopolamine hysteric hysterics organic thematic think twice thirster thought-provoking thoughtfulness through throw a tantrum throw in the towel hospitality huge effect hugo فانوس‌ماهی زمردماهی شش‌ماهی لای‌ماهی صحنه‌آرایی صحه صداع صدمه مصدوم ضخیم ضخامت طرز تلفظ مرغوبیت راغب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.