با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Rapprochement

ˌræproʊʃˈmɑːŋ ræˈprɒʃmɒŋ / / ræˈprəʊʃ-
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    ایجاد روابط حسنه، نزدیکی، تمایل به دوستی
    • - the rapprochement between East and West
    • - آشتی میان شرق و غرب
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد rapprochement

  1. noun restoration of harmony
    Synonyms: agreement, cordiality, detente, friendliness, friendship, harmonization, harmony, reconcilement, reconciliation, reunion, softening
    Antonyms: disagreement, trouble, upset

ارجاع به لغت rapprochement

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rapprochement» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rapprochement

لغات نزدیک rapprochement

پیشنهاد بهبود معانی