اصلاح، آشتی، سازش، توافق، مصالحه
After tumultuous discussions, their reconciliation brought peace to the family.
پساز بحثهای پرسروصدا، آشتی آنها باعث آرامش خانواده شد.
Reconciliation between the rival factions was essential for community harmony.
توافق بین جناحهای رقیب برای هماهنگی جامعه ضروری بود.
آشتیکنان، مسالمت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Achieving reconciliation required open dialogue and mutual respect.
رسیدن به مسالمت مستلزم گفتوگوی آزاد و احترام متقابل بود.
Her journey toward reconciliation helped heal old wounds.
تجربهی او برای آشتیکنان به التیام زخمهای قدیمی کمک کرد.
کلمهی reconciliation در زبان فارسی به «آشتی»، «مصالحه» یا «سازش» ترجمه میشود.
این واژه به فرایندی اشاره دارد که طی آن اختلافات، تنشها یا درگیریها میان دو یا چند فرد، گروه یا حتی کشور حل شده و روابط دوباره به حالت سازنده و مسالمتآمیز بازگردانده میشوند. reconciliation اغلب با مفاهیمی همچون گذشت، درک متقابل و توافق همراه است و نشاندهندهی تلاش برای برقراری هماهنگی و صلح بعد از اختلاف یا بحران است.
در روابط انسانی، reconciliation زمانی رخ میدهد که دو طرف پس از یک سوءتفاهم، اختلاف یا نزاع، برای حفظ یا بازسازی رابطه خود اقدام کنند. برای مثال، گفتن جملهای مانند: After a long argument, they finally reached reconciliation، یعنی «پس از یک مشاجره طولانی، سرانجام به آشتی رسیدند»، نشاندهندهی بازسازی ارتباط، بخشش و پایان دادن به کدورتهاست. این فرایند به ایجاد اعتماد دوباره و کاهش تنشهای بین فردی کمک میکند.
در سطح اجتماعی و فرهنگی، reconciliation میتواند شامل گروهها یا جوامعی باشد که پیشینهای از تضاد، تعارض یا تبعیض دارند. فرآیندهای مصالحه اجتماعی، گفتوگوهای میان فرهنگی و برنامههای بازسازی جامعه نمونههایی از تلاش برای ایجاد reconciliation هستند. در این زمینه، این واژه بیانگر تلاش برای پذیرش گذشته، درک تفاوتها و ایجاد صلح پایدار در جامعه است.
در محیطهای کاری و سازمانی، reconciliation گاه به معنای حل اختلافات حرفهای و بازگرداندن همکاری میان همکاران یا تیمها استفاده میشود. مثلاً وقتی گفته میشود: The manager worked on reconciliation between the two departments، یعنی «مدیر روی آشتی و رفع اختلاف میان دو بخش کار کرد»، نشان میدهد که تلاش برای هماهنگی، کاهش تنش و ایجاد فضای کاری مثبت اهمیت زیادی دارد.
reconciliation نمادی از توانایی انسان در رفع کدورتها و بازسازی روابط است. این واژه نشان میدهد که حتی پس از اختلافات یا بحرانها، امکان ایجاد صلح، تفاهم و هماهنگی وجود دارد. چه در سطح فردی، چه در سطح اجتماعی یا سازمانی، reconciliation فرایندی است که نه تنها اختلافات را کاهش میدهد، بلکه اعتماد، احترام و همکاری متقابل را تقویت میکند و به رشد و ثبات روابط کمک مینماید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «reconciliation» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reconciliation