آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۶ مهر ۱۴۰۴

    Reconciliation

    ˌrekənsɪliˈeɪʃn ˌrekənsɪliˈeɪʃn

    معنی reconciliation | جمله با reconciliation

    noun countable uncountable

    اصلاح، آشتی، سازش، توافق، مصالحه

    After tumultuous discussions, their reconciliation brought peace to the family.

    پس‌از بحث‌های پرسروصدا، آشتی آن‌ها باعث آرامش خانواده شد.

    Reconciliation between the rival factions was essential for community harmony.

    توافق بین جناح‌های رقیب برای هماهنگی جامعه ضروری بود.

    noun uncountable

    آشتی‌کنان، مسالمت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    Achieving reconciliation required open dialogue and mutual respect.

    رسیدن به مسالمت مستلزم گفت‌وگوی آزاد و احترام متقابل بود.

    Her journey toward reconciliation helped heal old wounds.

    تجربه‌ی او برای آشتی‌کنان به التیام زخم‌های قدیمی کمک کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد reconciliation

    1. noun a reestablishment of friendship or harmony
      Synonyms:
      conciliation reconcilement rapprochement
    1. noun getting two things to correspond
      Synonyms:
      balancing settlement conciliation rapprochement

    سوال‌های رایج reconciliation

    معنی reconciliation به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی reconciliation در زبان فارسی به «آشتی»، «مصالحه» یا «سازش» ترجمه می‌شود.

    این واژه به فرایندی اشاره دارد که طی آن اختلافات، تنش‌ها یا درگیری‌ها میان دو یا چند فرد، گروه یا حتی کشور حل شده و روابط دوباره به حالت سازنده و مسالمت‌آمیز بازگردانده می‌شوند. reconciliation اغلب با مفاهیمی همچون گذشت، درک متقابل و توافق همراه است و نشان‌دهنده‌ی تلاش برای برقراری هماهنگی و صلح بعد از اختلاف یا بحران است.

    در روابط انسانی، reconciliation زمانی رخ می‌دهد که دو طرف پس از یک سوءتفاهم، اختلاف یا نزاع، برای حفظ یا بازسازی رابطه خود اقدام کنند. برای مثال، گفتن جمله‌ای مانند: After a long argument, they finally reached reconciliation، یعنی «پس از یک مشاجره طولانی، سرانجام به آشتی رسیدند»، نشان‌دهنده‌ی بازسازی ارتباط، بخشش و پایان دادن به کدورت‌هاست. این فرایند به ایجاد اعتماد دوباره و کاهش تنش‌های بین فردی کمک می‌کند.

    در سطح اجتماعی و فرهنگی، reconciliation می‌تواند شامل گروه‌ها یا جوامعی باشد که پیشینه‌ای از تضاد، تعارض یا تبعیض دارند. فرآیندهای مصالحه اجتماعی، گفت‌وگوهای میان فرهنگی و برنامه‌های بازسازی جامعه نمونه‌هایی از تلاش برای ایجاد reconciliation هستند. در این زمینه، این واژه بیانگر تلاش برای پذیرش گذشته، درک تفاوت‌ها و ایجاد صلح پایدار در جامعه است.

    در محیط‌های کاری و سازمانی، reconciliation گاه به معنای حل اختلافات حرفه‌ای و بازگرداندن همکاری میان همکاران یا تیم‌ها استفاده می‌شود. مثلاً وقتی گفته می‌شود: The manager worked on reconciliation between the two departments، یعنی «مدیر روی آشتی و رفع اختلاف میان دو بخش کار کرد»، نشان می‌دهد که تلاش برای هماهنگی، کاهش تنش و ایجاد فضای کاری مثبت اهمیت زیادی دارد.

    reconciliation نمادی از توانایی انسان در رفع کدورت‌ها و بازسازی روابط است. این واژه نشان می‌دهد که حتی پس از اختلافات یا بحران‌ها، امکان ایجاد صلح، تفاهم و هماهنگی وجود دارد. چه در سطح فردی، چه در سطح اجتماعی یا سازمانی، reconciliation فرایندی است که نه تنها اختلافات را کاهش می‌دهد، بلکه اعتماد، احترام و همکاری متقابل را تقویت می‌کند و به رشد و ثبات روابط کمک می‌نماید.

    ارجاع به لغت reconciliation

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «reconciliation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reconciliation

    لغات نزدیک reconciliation

    • - reconcilable
    • - reconcile
    • - reconciliation
    • - reconciliatory
    • - recondite
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.