با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Representational

ˌreprɪzenˈteɪʃnəl ˌreprɪzenˈteɪʃnəl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

adjective
وابسته به نمایندگی یا وکالت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
adjective
(هنر) تجسمی، تناور، تنایشی، تن بخش (مانند تئاتر و باله)
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد representational

  1. adjective (used especially of art) depicting objects, figures,or scenes as seen
    Antonyms: nonrepresentational

لغات هم‌خانواده representational

ارجاع به لغت representational

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «representational» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/representational

لغات نزدیک representational

پیشنهاد بهبود معانی