آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۴ شهریور ۱۴۰۴

    Representational

    ˌreprɪzenˈteɪʃnəl ˌreprɪzenˈteɪʃnəl

    معنی representational

    adjective

    وابسته به نمایندگی یا وکالت

    adjective

    (هنر) تجسمی، تناور، تنایشی، تن بخش (مانند تئاتر و باله)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد representational

    1. adjective (used especially of art) depicting objects, figures,or scenes as seen
      Antonyms:
      nonrepresentational

    لغات هم‌خانواده representational

    noun
    representation, representative
    adjective
    representative, representational
    verb - transitive
    represent

    سوال‌های رایج representational

    معنی representational به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «representational» در زبان فارسی به «نمایشی» یا «بازنمایی‌کننده» ترجمه می‌شود.

    این واژه بیشتر در زمینه‌های هنری، فلسفی، روان‌شناسی و حتی علوم اجتماعی به کار می‌رود و به هر چیزی اشاره دارد که برای نشان دادن، بازتاب یا بازآفرینی یک واقعیت، شیء یا مفهوم به کار گرفته می‌شود. وقتی چیزی را «representational» می‌نامیم، به این معناست که آن چیز مستقیماً به بازنمایی یک موضوع یا ایده در دنیای واقعی می‌پردازد، نه اینکه صرفاً انتزاعی یا غیرقابل‌لمس باشد.

    در هنرهای تجسمی، «representational» معمولاً در برابر «abstract» قرار می‌گیرد. هنر بازنمایی‌کننده تلاشی دارد تا اشیاء، انسان‌ها، مناظر یا صحنه‌های زندگی واقعی را به‌گونه‌ای به تصویر بکشد که برای بیننده قابل‌تشخیص باشد. برای مثال، نقاشی پرتره یا منظره‌نگاری که تلاش دارد واقعیت بیرونی را بازنمایی کند، یک هنر «representational» محسوب می‌شود. در این زمینه، این واژه به توانایی هنرمند در ایجاد پیوندی میان دنیای واقعی و اثر هنری اشاره دارد.

    از نظر فلسفی و شناختی، «representational» به ایده‌ای اشاره می‌کند که ذهن انسان از طریق بازنمایی‌های درونی به فهم جهان بیرون دست می‌یابد. به عبارت دیگر، تصاویری که ما در ذهن از پدیده‌های اطراف خود می‌سازیم، بازنمایی‌هایی هستند که به ما امکان می‌دهند جهان را تفسیر کنیم. این دیدگاه در مباحث مربوط به ادراک، حافظه و حتی زبان اهمیت فراوانی دارد و نشان می‌دهد که چگونه انسان از طریق «representation» تجربه‌ها و مفاهیم را سازمان‌دهی می‌کند.

    در حوزه‌های فرهنگی و اجتماعی، «representational» همچنین به شیوه‌هایی اشاره دارد که در آن‌ها گروه‌ها، باورها یا ارزش‌ها در رسانه‌ها و ادبیات بازنمایی می‌شوند. برای مثال، اینکه یک فیلم یا رمان چگونه یک فرهنگ، یک طبقه اجتماعی یا حتی یک جنسیت را به تصویر می‌کشد، جنبه‌ای «representational» دارد. این بازنمایی‌ها می‌توانند مثبت یا منفی باشند و تأثیر مستقیمی بر برداشت و نگرش مخاطبان بگذارند.

    «representational» واژه‌ای است که مرز میان واقعیت و تصویر ذهنی یا هنری آن را نشان می‌دهد. این مفهوم پلی است میان آنچه وجود دارد و آنچه بازتاب داده می‌شود، چه در هنر، چه در ذهن و چه در جامعه. درک این واژه برای دانشجویان هنر، ادبیات، روان‌شناسی و علوم اجتماعی اهمیت ویژه‌ای دارد، زیرا به آن‌ها کمک می‌کند تا تفاوت میان بازنمایی مستقیم و غیرمستقیم واقعیت را در آثار و پدیده‌ها بهتر بفهمند و تحلیل کنند.

    ارجاع به لغت representational

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «representational» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/representational

    لغات نزدیک representational

    • - representable
    • - representation
    • - representational
    • - representationalism
    • - representationalist
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tend I'm afraid so vehemently long-running disagreement respectfully disagree reach a compromise i imminently eventful instead initiation instinctively insufficient غلتان غذا قلیان قورت غوره غیظ فائض فطرت فراق فصیح فضول التزام فهرست قانون‌گذار قانون گذاری کردن
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.