آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Representative

ˌreprɪˈzentətɪv ˌreprɪˈzentətɪv

شکل جمع:

representatives

توضیحات:

مخفف این لغت .Rep است.

معنی representative | جمله با representative

noun countable B2

سیاست نماینده، عضو مجلس نمایندگان (در آمریکا)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

Iran's representatives at the U.N.

نمایندگان ایران در سازمان ملل متحد

a representative democracy

دموکراسی مبتنی‌بر گزینش نماینده

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Yazd's representatives in the National Assembly

نمایندگان یزد در مجلس شورای ملی

a representative assembly

مجلس نمایندگان

adjective

نمونه، نمایانگر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

This painting is representative of a battle.

این نقاشی نمایانگر یک نبرد است.

The classic car was a representative example of 1960s American automobile design.

خودروی کلاسیک نمونه‌ای از طراحی خودروهای آمریکایی دهه‌ی 1960 بود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The iconic landmarks in the city are representative of its rich cultural heritage.

بناهای نمادین این شهر نمایانگر میراث فرهنگی غنی آن است.

adjective

سیاست مربوط به نمایندگی، انتخابی، پارلمانی

The selected spokesperson served as a representative voice for the entire organization.

سخنگوی منتخب به‌عنوان صدای نماینده برای کل سازمان عمل کرد.

We need to elect a new representative leader.

ما باید یک رهبر پارلمانی جدید انتخاب کنیم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The survey aimed to gather representative opinions from diverse demographics.

این نظرسنجی با هدف جمع‌آوری نظرات انتخابی از جمعیت‌های مختلف انجام شد.

noun countable

معاون، جانشین، نماینده، وارث

The company's representative will be meeting with us tomorrow.

معاون این شرکت فردا با ما ملاقات خواهد کرد.

The team captain is the representative of the players on the field.

کاپیتان تیم نماینده‌ی بازیکنان در زمین است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد representative

  1. adjective characteristic, typical
    Antonyms:
    atypical uncharacteristic unrepresentative different
  1. noun person who acts in the stead of another

لغات هم‌خانواده representative

سوال‌های رایج representative

شکل جمع representative چی میشه؟

شکل جمع representative در زبان انگلیسی representatives است.

ارجاع به لغت representative

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «representative» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/representative

لغات نزدیک representative

پیشنهاد بهبود معانی