روشنگر، گویا، توضیحدهنده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
A remark that was illustrative of his attitude toward life.
گفتهای که نشاندهندهی نگرش او نسبت به زندگی بود.
Plenty of illustrative material is to be found in the book.
کتاب حاوی مطالب توضیحی زیادی است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «illustrative» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/illustrative