شکل جمع:
comparativesصفت تفضیلی:
more comparativeصفت عالی:
most comparativeدستور زبان وجه تفضیلی، صیغهی تفضیلی (صفت و قید)
آموزش دستور زبان انگلیسی از مبتدی تا پیشرفته
The comparative of the adjective "big" is "bigger".
bigger وجه تفضیلی صفت big است.
The comparative of the adverb "quickly" is "more quickly".
more quickly صیغهی تفضیلی قید quickly است.
مقایسهای، تطبیقی، سنجشی (مطالعه و روش و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The comparative analysis of the two companies' financial reports revealed significant differences in their profit margins.
تجزیهوتحلیل تطبیقی گزارشهای مالی این دو شرکت، تفاوتهای قابل توجهی را در حاشیهی سود آنها نشان داد.
دستور زبان تفضیلی، برتر (صفت و قید)
The comparative form of the adjective "tall" is "taller."
taller وجه برتر صفت tall است.
The comparative form of the adjective "big" is "bigger."
bigger صیغهی تفضیلی صفت big است.
نسبی
living in comparative comfort
زندگی کردن در آسایش نسبی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «comparative» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/comparative