Vying

ˈvaɪɪŋ ˈvaɪ-ɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective adverb
(وجه وصفی معلوم فعل vie )، هم‌چشمی، رقابت‌کننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد vying

  1. verb Compete for something; engage in a contest; measure oneself against others
    Synonyms: rivalling, contending, contesting, striving, competing, wagering, staking, opposing, matching, jostling, fighting, enduring, contenting, completing, betting
  2. verb To strive for victory or superiority; contend.
    Synonyms: rivalling

ارجاع به لغت vying

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vying» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/vying

لغات نزدیک vying

پیشنهاد بهبود معانی