با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Comparison

kəmˈpærəsn kəmˈpærəsn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    comparisons

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun B2
مقایسه، سنجش، مقابله، مطابقه، تطبیق، تشبیه، شباهت، همانندی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- There's no comparison.
- اصلاً قابل‌مقایسه نیست.
- Comparisons are odious!
- جای مقایسه نیست!/مقایسه موردی ندارد!
- by/in comparison with
- در مقایسه با، به نسبت، در قیاس با، نسبت به
- make a comparison between
- مقایسه کردن، سنجیدن، تشبیه کردن
- bear/stand comparison with
- قابل مقایسه بودن، برابری کردن، هم‌تراز بودن، همسری کردن، شبیه بودن، مانند بودن
- degrees of comparison
- (صفت، قید) درجات سه‌گانه‌ی مقایسه
نمونه‌جمله‌های بیشتر
noun
(دستور زبان) تفضیل، تغییر صفت یا قید برای نشان دادن حالت تفضیلی و عالی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد comparison

  1. noun contrasting; corresponding
    Synonyms: allegory, analogizing, analogy, analyzing, association, balancing, bringing together, collating, collation, comparability, connection, contrast, correlation, discrimination, distinguishing, dividing, estimation, example, exemplification, identification, illustration, juxtaposition, likeness, likening, measuring, metaphor, observation, opposition, paralleling, ratio, relating, relation, resemblance, segregation, separation, similarity, testing, weighing

لغات هم‌خانواده comparison

ارجاع به لغت comparison

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «comparison» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/comparison

لغات نزدیک comparison

پیشنهاد بهبود معانی