فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Segregation

ˌseɡrɪˈɡeɪʃn ˌseɡrɪˈɡeɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
تبعیض

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Segregation based on ethnicity is a violation of human rights.
- تبعیض بر اساس قومیت، نقض حقوق بشر است.
- Religious segregation often leads to increased social tension.
- تبعیض مذهبی اغلب منجر به افزایش تنش‌های اجتماعی می‌شود.
noun uncountable
جداسازی، افتراق، تفکیک
- Segregation of duties is important in accounting to avoid fraud.
- تفکیک وظایف در حسابداری برای جلوگیری از کلاه‌برداری اهمیت دارد.
- There was a strict segregation between visitor and staff areas in the facility.
- در آن مجموعه، جداسازی دقیقی میان بخش بازدیدکنندگان و کارکنان وجود داشت.
noun uncountable
زیست‌شناسی تفکیک (جدا شدن جفت‌های آلل در جریان میوز، به‌گونه‌ای که هر کدام به‌طور جداگانه وارد گامت‌های مختلف می‌شوند) link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی زیست‌شناسی

مشاهده
- Errors in segregation can lead to genetic disorders.
- اشتباه در تفکیک می‌تواند به اختلالات ژنتیکی منجر شود.
- During meiosis, the segregation of chromosomes occurs in two main stages.
- درطول میوز، تفکیک کروموزوم‌ها در دو مرحله‌ی اصلی انجام می‌شود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد segregation

  1. noun separation
    Synonyms:
    division splitting up partition discrimination exclusion isolation disunion dissociation seclusion apartheid
  1. noun the separation of racial groups
    Synonyms:
    apartheid separatism exclusion discrimination racial segregation Jim Crowism jim-crow

ارجاع به لغت segregation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «segregation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/segregation

لغات نزدیک segregation

پیشنهاد بهبود معانی