با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Segregated

ˈseɡrɪɡeɪtɪd ˈseɡrɪɡeɪtɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    segregates
  • وجه وصفی حال:

    segregating

معنی و نمونه‌جمله

adverb
جدا‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- a segregated school
- مدرسه‌ای که از نظر نژادی جدا شده است
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد segregated

  1. adjective Excluding or unavailable to certain minorities
    Synonyms: divided into racial groups, restricted, divided along racial lines, excluded, isolated, unintegrated, according to Jim Crow restrictions, ghettoized
    Antonyms: integrated
  2. verb Separate by race or religion; practice a policy of racial segregation
    Synonyms: separated, sequestered, isolated, secluded, severed, divided, parted, insulated, detached
    Antonyms: amalgamated, joined, united, gathered, desegregated, combined
  3. verb To separate or isolate from others or from a main body or group.
    Synonyms: isolated

ارجاع به لغت segregated

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «segregated» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/segregated

لغات نزدیک segregated

پیشنهاد بهبود معانی