۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Integrated

ˈɪntɪɡreɪtɪd ˈɪntɪɡreɪtɪd

سوم‌شخص مفرد:

integrates

وجه وصفی حال:

integrating

معنی

adjective C1

یکپارچه، تلفیقی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد integrated

  1. adjective joined
    Synonyms:
    combined mixed unified mingled interspersed
  1. adjective open to all races
    Synonyms:
    open multiracial racially mixed multicultural interracial desegregated nonsegregated nonracial nonsectarian

لغات هم‌خانواده integrated

  • adjective
    integrated

سوال‌های رایج integrated

وجه وصفی حال integrated چی میشه؟

وجه وصفی حال integrated در زبان انگلیسی integrating است.

سوم‌شخص مفرد integrated چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد integrated در زبان انگلیسی integrates است.

ارجاع به لغت integrated

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «integrated» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/integrated

لغات نزدیک integrated

پیشنهاد بهبود معانی