سومشخص مفرد:
mixesوجه وصفی حال:
mixingصفت تفضیلی:
more mixedصفت عالی:
most mixedمخلوط، آمیخته، درهم، قاتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a box of mixed nuts
یک جعبه آجیل مخلوط
mixed marriages
ازدواجهای چند ملیتی (یا چند نژادی)
A racially mixed country.
کشوری که از نظر نژادی همگون نیست.
This road is for mixed traffic.
این جاده ویژهی انواع مختلف وسایط نقلیه است.
a mixed school
مدرسهی مختلط
Watch your tongue, we are in mixed company!
جلو زبانت را بگیر اینجا هم زن هست و هم مرد!
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «mixed» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mixed