گذشتهی ساده:
compoundedشکل سوم:
compoundedسومشخص مفرد:
compoundsوجه وصفی حال:
compoundingشکل جمع:
compoundsتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مرکب بودن از، متشکل بودن از، همنهاد بودن
حقالسکوت گرفتن، (در مقابل رشوه) از تعقیب قانونی صرفنظر کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «compound» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/compound