آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Compound

ˈkɑːmpaʊnd kəmˈpaʊnd ˈkɒmpaʊnd kəmˈpaʊnd

گذشته‌ی ساده:

compounded

شکل سوم:

compounded

سوم‌شخص مفرد:

compounds

وجه وصفی حال:

compounding

شکل جمع:

compounds

معنی compound | جمله با compound

noun countable

شیمی ترکیب شیمیایی، ماده‌ی مرکب، ماده‌ی شیمیایی ترکیبی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی شیمی

مشاهده

Scientists discovered a compound that glows in the dark.

دانشمندان، ترکیب شیمیایی‌ای کشف کردند که در تاریکی می‌درخشد.

Water is a simple compound made from hydrogen and oxygen.

آب، ترکیبی ساده است که از هیدروژن و اکسیژن تشکیل شده است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a chemical compound

ترکیب شیمیایی

noun countable formal

ترکیب، آمیزه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The dish is a compound of spices from different regions.

این غذا ترکیبی از ادویه‌های مناطق مختلف است.

The painting is a compound of several styles, making it unique.

این نقاشی آمیزه‌ای از چند سبک است که آن را منحصربه‌فرد می‌کند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a compound of nationalism and expansionism

آمیزه‌ای از میهن‌دوستی و توسعه‌طلبی

noun countable

زبان‌شناسی کلمه‌ی مرکب، واژه‌ی ترکیبی

‘Toothpaste’ is a common compound that we use every day.

«Toothpaste» واژه‌ی مرکب رایجی است که هر روز استفاده می‌کنیم.

Many new compounds are created in technology and science terms.

بسیاری از واژه‌های ترکیبی جدید در اصطلاحات فناوری و علوم ایجاد می‌شوند.

noun countable

محوطه‌ی بسته، مجموعه‌ی محصور، کمپ

The prison compound was surrounded by barbed wire.

محوطه‌ی زندان با سیم خاردار محصور شده بود.

They built a residential compound with several houses and a park.

آن‌ها مجموعه‌‌ای مسکونی با چند خانه و یک پارک ساختند.

verb - transitive

تشدید کردن، بدتر کردن، پیچیده‌تر کردن، شدت بخشیدن

He compounded his misfortune by losing his car key.

با گم کردن کلید ماشین، بدبیاری خود را تشدید کرد.

Her headache was compounded by the loud music at the party.

سردرد او با موسیقی بلند مهمانی، شدت یافت.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

to compound a problem

مسئله‌ای را بدتر کردن

verb - transitive

ترکیب کردن، مخلوط کردن، آمیختن

Scientists compounded several solutions to test their chemical reactions.

دانشمندان چند محلول را ترکیب کردند تا واکنش‌های شیمیایی آن‌ها را آزمایش کنند.

The chef compounded different spices to create a unique flavor.

سرآشپز ادویه‌های مختلف را مخلوط کرد تا طعمی منحصربه‌فرد بسازد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

to compound various elements

عوامل مختلف را با هم ترکیب کردن

adjective

مرکب، چندبخشی، ترکیبی

A butterfly has compound eyes.

پروانه دارای چشمان مرکب است.

The bridge is a compound structure of steel and concrete.

این پل سازه‌ای ترکیبی از فولاد و بتن است.

adjective

اقتصاد مرکب (مربوط به سودی که هم روی مبلغ اصلی و هم روی سودهای جمع‌شده‌ی قبلی محاسبه می‌شود)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی اقتصاد

مشاهده

Compound interest allows your savings to grow faster over time.

سود مرکب به پس‌انداز شما اجازه می‌دهد که با گذشت زمان سریع‌تر رشد کند.

By reinvesting the earnings, the effect of compound interest becomes more significant.

با سرمایه‌گذاری مجدد درآمدها، اثر سود مرکب قابل توجه‌تر می‌شود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

compounded interest

بهره‌ی مرکب، ربح مرکب

Interest is compounded semiannually.

بهره‌ی مرکب هر سال دو بار محاسبه می‌شود.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد compound

  1. verb make difficult; complicate
    Antonyms:
    better make easy uncomplicate

Collocations

be compounded of

مرکب بودن از، متشکل بودن از، هم‌نهاد بودن

Idioms

compound a felony (or crime)

حق‌السکوت گرفتن، (در مقابل رشوه) از تعقیب قانونی صرف‌نظر کردن

سوال‌های رایج compound

گذشته‌ی ساده compound چی میشه؟

گذشته‌ی ساده compound در زبان انگلیسی compounded است.

شکل سوم compound چی میشه؟

شکل سوم compound در زبان انگلیسی compounded است.

شکل جمع compound چی میشه؟

شکل جمع compound در زبان انگلیسی compounds است.

وجه وصفی حال compound چی میشه؟

وجه وصفی حال compound در زبان انگلیسی compounding است.

سوم‌شخص مفرد compound چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد compound در زبان انگلیسی compounds است.

ارجاع به لغت compound

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «compound» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/compound

لغات نزدیک compound

پیشنهاد بهبود معانی