فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Combo

ˈkɑːmboʊ ˈkɒmbəʊ

شکل جمع:

combos

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable informal

گروه جاز، دسته‌ی کوچکی از نوازندگان موسیقی جاز

The combo's lively tunes kept the crowd dancing all night long.

آهنگ‌های پرنشاط این گروه جاز باعث شد تا جمعیت در تمام طول شب به رقصیدن ادامه دهند.

We hired a talented combo to perform at our wedding reception.

ما یک گروه جاز بااستعداد را برای اجرای مراسم عروسی خود گرفتیم.

noun countable informal

ترکیب، مخلوط

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

My favorite combo for breakfast is pancakes with bacon and eggs.

ترکیب مورد علاقه‌ی من برای صبحانه پنکیک با بیکن و تخم‌مرغ است.

The restaurant's special combo included a burger, fries, and a drink.

ترکیب ویژه‌ی رستوران شامل برگر، سیب‌زمینی سرخ‌کرده و نوشیدنی بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد combo

  1. noun a small band of jazz musicians
    Synonyms:
    jazz group jazz-band

ارجاع به لغت combo

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «combo» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/combo

لغات نزدیک combo

پیشنهاد بهبود معانی