گذشتهی ساده:
combustedشکل سوم:
combustedسومشخص مفرد:
combustsوجه وصفی حال:
combustingسوختن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The dry leaves began to combust.
برگهای خشک شروع به سوختن کردند.
When exposed to extreme heat, certain chemicals can spontaneously combust.
اگر این دو ماده را با هم مخلوط کنید، ممکن است بسوزند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «combust» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/combust