فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Combustible

kəmˈbʌstəbl kəmˈbʌstəbl

صفت تفضیلی:

more combustible

صفت عالی:

most combustible

معنی و نمونه‌جمله

noun adjective

سوزا، احتراق‌پذیر، قابل‌تحریک و برانگیختنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

Gasoline is highly combustible.

بنزین بسیار قابل اشتعال است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد combustible

  1. adjective able to be exploded
    Synonyms:
    explosive flammable inflammable volatile ignitable incendiary fiery firing burnable comburent kindling
    Antonyms:
    nonexplosive noncombustible

ارجاع به لغت combustible

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «combustible» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/combustible

لغات نزدیک combustible

پیشنهاد بهبود معانی