فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Heighten

ˈhaɪtn ˈhaɪtn

گذشته‌ی ساده:

heightened

شکل سوم:

heightened

سوم‌شخص مفرد:

heightens

وجه وصفی حال:

heightening

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb C1

بلند کردن، بلندتر کردن، بالا بردن، زیاد کردن، شدید کردن، بسط دادن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The building has been heightened by the addition of another storey.

ساختمان با افزوده شدن یک طبقه‌ی دیگر بلندتر شده است.

He was heightening his speed.

او سرعت خود را بیشتر می‌کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

heightening the citizen's awareness

بالا بردن (سطح) آگاهی شهروندان

His speech heightened my admiration for him.

نطق او تحسین مرا نسبت به وی بیشتر کرد.

Happiness heightened the ruddiness of her cheeks.

خوشحالی سرخی گونه‌های او را بیشتر کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد heighten

  1. verb intensify
    Synonyms:
    increase improve strengthen enhance magnify amplify augment add to build up raise elevate extend enlarge boost lift exalt make higher send up

لغات هم‌خانواده heighten

  • verb - transitive
    heighten

ارجاع به لغت heighten

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «heighten» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/heighten

لغات نزدیک heighten

پیشنهاد بهبود معانی