با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Exalt

ɪɡˈzɑːlt ɪɡˈzɔːlt ɪɡˈzɔːlt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    exalted
  • شکل سوم:

    exalted
  • سوم شخص مفرد:

    exalts
  • وجه وصفی حال:

    exalting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • بلند کردن، متعال کردن، بزرگ‌داشتن، ستودن
    • - We exalt the name of the Lord.
    • - نام خداوند را می‌ستاییم.
    • - He exalted his own relatives to higher positions.
    • - او خویشاوندان خود را به منصب‌های بالاتر رساند.
    • - Those who died for God shall be exalted above all others.
    • - آنان‌که در راه خدا مردند، از دیگران مرتبه‌ی والاتری خواهند داشت.
    • - Exalted with joy, the mother hugged her lost child.
    • - مادر فرزند گمشده‌ی خود را با قلبی سرشار از شعف در آغوش گرفت.
    • - virulence exalted by addition of sugar to the culture
    • - ویشناکی که با افزودن شکر تسریع شده بود
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد exalt

  1. verb promote, praise
    Synonyms: acclaim, advance, aggrandize, apotheosize, applaud, bless, boost, build up, commend, dignify, distinguish, ennoble, erect, eulogize, extol, glorify, halo, honor, idolize, intensify, laud, magnify, pay homage to, pay tribute to, raise, revere, set on pedestal, sublime, transfigure, upgrade, uprear, worship
    Antonyms: castigate, condemn, criticize, debase, denounce, humiliate

ارجاع به لغت exalt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «exalt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/exalt

لغات نزدیک exalt

پیشنهاد بهبود معانی