گذشتهی ساده:
exaltedشکل سوم:
exaltedسومشخص مفرد:
exaltsوجه وصفی حال:
exaltingبلند کردن، متعال کردن، بزرگداشتن، ستودن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We exalt the name of the Lord.
نام خداوند را میستاییم.
He exalted his own relatives to higher positions.
او خویشاوندان خود را به منصبهای بالاتر رساند.
Those who died for God shall be exalted above all others.
آنانکه در راه خدا مردند، از دیگران مرتبهی والاتری خواهند داشت.
Exalted with joy, the mother hugged her lost child.
مادر فرزند گمشدهی خود را با قلبی سرشار از شعف در آغوش گرفت.
virulence exalted by addition of sugar to the culture
ویشناکی که با افزودن شکر تسریع شده بود
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «exalt» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/exalt