گذشتهی ساده:
reveredشکل سوم:
reveredسومشخص مفرد:
reveresوجه وصفی حال:
reveringحرمت کردن، احترام گذارندن، حرمت، احترام
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a poet revered by all
شاعری که مورد تکریم همگان است./ شاعری که همه به او احترام میگذارند.
They were taught to revere their country's past glories to the point of worship.
به آنان یاد داده بودند که افتخارات گذشتهی کشورشان را تا سرحد پرستش تقدیس کنند.
Revere your parents.
حرمت والدین خودت را نگه دار.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «revere» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/revere