با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Reverend

ˈrevrənd ˈrevrənd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    reverends

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
جناب کشیش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- the reverend Dr. Paul Ramsey
- جناب دکتر پال رمزی
- the reverend Abraham Robinson
- جناب ابراهیم رابینسون
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد reverend

  1. noun A person ordained for service in a Christian church
    Synonyms: churchman, churchwoman, clergyman, clergywoman, cleric, clerical, clerk, divine, ecclesiastic, minister, parson, preacher
  2. adjective Dedicated to the service of a god
    Synonyms: revered, respected, venerated
  3. noun A member of the clergy and a spiritual leader of the Christian Church
    Synonyms: minister, clergyman, divine, priest, clergy, clerical, holy, monsignor, parson, sacred, venerable, man-of-the-cloth
  4. adjective Worthy of adoration or reverence
    Synonyms: sublime

ارجاع به لغت reverend

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «reverend» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/reverend

لغات نزدیک reverend

پیشنهاد بهبود معانی