با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Ecclesiastic

ɪˌkliːziˈæstɪk ɪˌkliːziˈæstɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
کشیش، علم اداره کلیساها، مربوط به کلیسا، اجتماعی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ecclesiastic

  1. noun A clergyman or other person in religious orders
    Synonyms: churchman, clergyman, cleric, preacher, divine
  2. noun A person ordained for service in a Christian church
    Synonyms: cleric, divine, minister, parson, preacher, reverend, churchman, churchwoman, clergyman, abbot, clergywoman, chaplain, clerical, clerk, pastor, prelate, priest
  3. adjective Of or associated with a church (especially a Christian Church)
    Synonyms: ecclesiastical

ارجاع به لغت ecclesiastic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ecclesiastic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ecclesiastic

لغات نزدیک ecclesiastic

پیشنهاد بهبود معانی