شکل جمع:
preachersواعظ، سخنران
People from all walks of life attended the preacher's charismatic revival.
مردم از همهی اقشار در مراسم احیای کاریزماتیک سخنران شرکت کردند.
The preacher led the prayers with great passion and conviction.
واعظ نمازگزاران را با شور و اشتیاق فراوان هدایت کرد.
دین مبلغ، منادی، خطیب، شبان، پاستور، کشیش
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The preacher delivered a moving sermon at the church last Sunday.
کشیش یکشنبهی گذشته در کلیسا خطبهای تکاندهنده بیان کرد.
The preacher's words of wisdom touched the hearts of all who listened.
سخنان حکیمانهی مبلغ قلب تمام کسانی را که گوش میدادند متاثر کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «preacher» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/preacher