فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Preacher

ˈpriːtʃər ˈpriːtʃə

شکل جمع:

preachers

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

واعظ، سخنران

People from all walks of life attended the preacher's charismatic revival.

مردم از همه‌ی اقشار در مراسم احیای کاریزماتیک سخنران شرکت کردند.

The preacher led the prayers with great passion and conviction.

واعظ نمازگزاران را با شور و اشتیاق فراوان هدایت کرد.

noun countable

دین مبلغ، منادی، خطیب، شبان، پاستور، کشیش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The preacher delivered a moving sermon at the church last Sunday.

کشیش یکشنبه‌ی گذشته در کلیسا خطبه‌ای تکان‌دهنده بیان کرد.

The preacher's words of wisdom touched the hearts of all who listened.

سخنان حکیمانه‌ی مبلغ قلب تمام کسانی را که گوش می‌دادند متاثر کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد preacher

  1. noun person who gives religious instruction
    Synonyms:
    minister cleric reverend parson clergy divine ecclesiastic missionary evangelist sermonizer pulpiter evangelizer clerical revivalist

ارجاع به لغت preacher

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «preacher» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/preacher

لغات نزدیک preacher

پیشنهاد بهبود معانی