آیکن بنر

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Minister

    ˈmɪnəstər ˈmɪnɪstə

    گذشته‌ی ساده:

    ministered

    شکل سوم:

    ministered

    سوم‌شخص مفرد:

    ministers

    وجه وصفی حال:

    ministering

    شکل جمع:

    ministers

    معنی minister | جمله با minister

    noun countable B2

    وزیر، وزیر مختار، کشیش

    minister of finance

    وزیر دارایی

    a Methodist minister

    کشیش متدیست

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the minister of our church

    کشیش کلیسای ما

    a minister of evil

    عامل شر و بدی

    verb - intransitive countable

    کمک کردن، خدمت کردن، پرستاری کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    The church where he ministered for several years.

    کلیسایی که در آن سال‌ها خدمت می‌کرد.

    Ministering to a ninety-year-old man was not easy.

    تر و خشک کردن پیرمرد نود ساله آسان نبود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    During the plague year, she ministered to the sick.

    در سال وبایی از بیماران پرستاری کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد minister

    1. noun person in charge of church
      Synonyms:
      priest reverend pastor cleric clergy chaplain preacher vicar rector bishop clerk curate deacon parson missionary confessor shepherd divine monk dean lecturer archbishop abbot archdeacon prelate clergyperson diocesan ecclesiastic pulpiteer clerical
    1. noun person high in government
      Synonyms:
      official executive agent administrator aide assistant secretary delegate ambassador diplomat envoy liaison cabinet member prime minister premier officeholder lieutenant consul legate plenipotentiary
    1. verb help, serve
      Synonyms:
      aid serve attend treat nurse remedy cure succor foster tend accommodate administer cater to do for answer take care of watch over be solicitous of doctor wait on pander to pander
      Antonyms:
      hurt injure

    لغات هم‌خانواده minister

    noun
    ministry, minister
    adjective
    ministerial

    سوال‌های رایج minister

    گذشته‌ی ساده minister چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده minister در زبان انگلیسی ministered است.

    شکل سوم minister چی میشه؟

    شکل سوم minister در زبان انگلیسی ministered است.

    شکل جمع minister چی میشه؟

    شکل جمع minister در زبان انگلیسی ministers است.

    وجه وصفی حال minister چی میشه؟

    وجه وصفی حال minister در زبان انگلیسی ministering است.

    سوم‌شخص مفرد minister چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد minister در زبان انگلیسی ministers است.

    ارجاع به لغت minister

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «minister» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/minister

    لغات نزدیک minister

    • - miniskirt
    • - ministate
    • - minister
    • - minister plenipotentiary
    • - minister resident
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    New York nevertheless nail technician navigator NBD nell nero growth stimulate still water stewardship stoplight sponge solitary platitude قبض قد گشنیز قلمبه قیراط فراکسیون فرشته‌ی مقرب قبح تقبیح تقبیح کردن قباحت مغرور فیزیوتراپی فیزیولوژی اغماض
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.