با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Plenipotentiary

    ˌplenɪpoʊˈtenʃieri ˌplenəpəˈtenʃri
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      plenipotentiaries

    معنی و نمونه‌جمله

    noun adjective
    ( plenipotent =) تام‌الاختیار، دارای اختیار مطلق

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - an ambassador plenipotentiary
    - سفیر تام‌الاختیار
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد plenipotentiary

    1. noun One who acts for another
      Synonyms: agent, diplomat, emissary, spokesman, ambassador, spokesperson

    ارجاع به لغت plenipotentiary

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «plenipotentiary» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/plenipotentiary

    لغات نزدیک plenipotentiary

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند