فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Spokesman

ˈspoʊksmən ˈspəʊksmən

شکل جمع:

spokesmen

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C1

سخنران، ناطق، سخنگو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

he is the spokesman for the conference.

او سخنران کنفرانس است.

government spokesman

سخنگوی دولت

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد spokesman

  1. noun communicator
    Synonyms:
    speaker mouth representative agent delegate spokeswoman talker mediator champion substitute protagonist deputy mouthpiece prophet prolocutor

ارجاع به لغت spokesman

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spokesman» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/spokesman

لغات نزدیک spokesman

پیشنهاد بهبود معانی