امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Spoken

ˈspoʊkn ˈspəʊkən
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • مصدر:

    speak
  • گذشته‌ی ساده:

    spoke
  • سوم‌شخص مفرد:

    speaks
  • وجه وصفی حال:

    speaking

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective B1
گفته‌شده، گفتاری، شفاهی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The spoken language varies greatly across different regions and cultures.
- زبان گفتاری در مناطق و فرهنگ‌های مختلف بسیار متفاوت است.
- spoken communication skills
- مهارت‌های ارتباطی گفتاری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد spoken

  1. adjective by word of mouth
    Synonyms: announced, articulate, communicated, expressed, lingual, mentioned, oral, phonetic, phonic, put into words, said, sonant, told, traditional, unwritten, uttered, verbal, viva voce, voiced
    Antonyms: heard, written

لغات هم‌خانواده spoken

ارجاع به لغت spoken

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spoken» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/spoken

لغات نزدیک spoken

پیشنهاد بهبود معانی