آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Articulate

    ɑːrˈtɪkjələt ɑːrˈtɪkjəleɪt ɑːˈtɪkjələt ɑːˈtɪkjəleɪt

    گذشته‌ی ساده:

    articulated

    شکل سوم:

    articulated

    سوم‌شخص مفرد:

    articulates

    وجه وصفی حال:

    articulating

    صفت تفضیلی:

    more articulate

    صفت عالی:

    most articulate

    معنی articulate | جمله با articulate

    adjective C1

    (سخن) شمرده، رسا، روشن

    adjective

    (شخص) بلیغ، فصیح، زبان‌آور

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    adjective

    (کالبدشناسی، گیاه‌شناسی) بندبند، مفصل‌دار

    verb - transitive

    (سخن) شمرده گرفتن، روشن بیان کردن

    verb - transitive

    (کالبدشناسی، گیاه‌شناسی) مفصل دادن، بند دادن

    verb - intransitive

    شمرده سخن گفتن

    verb - intransitive

    (کالبدشناسی، گیاه‌شناسی) مفصل داشتن، بند خوردن

    An articulated lorry is made in two sections which are joined together by a bar.

    کامیون دو قطعه، از دو بخش که توسط میله‌ای به هم وصل شده‌اند، تشکیل شده است.

    He hasn't yet become articulate in English.

    هنوز در انگلیسی روان نشده است.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    She presented an articulate argument.

    او بحث شیوایی را ارائه داد.

    to articulate a science program for all grades

    برنامه‌ی آموزش علوم را برای همه‌ی کلاس‌ها تنظیم کردن

    Articulate your words; he is a foreigner.

    شمرده حرف بزن؛ (چون) او خارجی است.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد articulate

    1. adjective clearly, coherently spoken
      Synonyms:
      clear understandable intelligible distinct definite coherent lucid meaningful fluent well-spoken comprehensible expressive eloquent
      Antonyms:
      unclear unintelligible misrepresented
    1. verb say clearly, coherently
      Synonyms:
      say speak state express utter pronounce voice verbalize vocalize enunciate talk sound off mouth
      Antonyms:
      misspeak bumble misrepresent
    1. verb connect
      Synonyms:
      join link couple integrate connect fit together concatenate hinge
      Antonyms:
      disconnect

    Collocations

    an articulate creature

    مخلوق ناطق، جاندار سخندان

    articulated limbs

    دست و پای بندبند (مثل بندپایان)

    سوال‌های رایج articulate

    گذشته‌ی ساده articulate چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده articulate در زبان انگلیسی articulated است.

    شکل سوم articulate چی میشه؟

    شکل سوم articulate در زبان انگلیسی articulated است.

    وجه وصفی حال articulate چی میشه؟

    وجه وصفی حال articulate در زبان انگلیسی articulating است.

    سوم‌شخص مفرد articulate چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد articulate در زبان انگلیسی articulates است.

    صفت تفضیلی articulate چی میشه؟

    صفت تفضیلی articulate در زبان انگلیسی more articulate است.

    صفت عالی articulate چی میشه؟

    صفت عالی articulate در زبان انگلیسی most articulate است.

    ارجاع به لغت articulate

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «articulate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/articulate

    لغات نزدیک articulate

    • - articles of war
    • - articular
    • - articulate
    • - articulated
    • - articulated limbs
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    seamstress score a goal scarcely scape scammer savor savior savage saul room temperature doozy doth downtime doyle drama queen تکذیب تکذیب کردن حمام ساقی ماهی تهی‌خار ماهی دیواربین ماهی جنگجو ماهی گوپی ماهی تترانئون ماهی‌ماهی ماهی پلاتی ماهی دم‌شمشیری لپ‌تاپ قاروقور قباد
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.