با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Vocalize

    ˈvoʊkəlaɪz ˈvəʊkəlaɪz
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    verb - transitive verb - intransitive adverb
    با صدا ادا کردن، تلفظ کردن، تشکیل دادن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
    - Some thoughts cannot be easily vocalized.
    - برخی اندیشه‌ها را نمی‌توان به‌آسانی به‌صورت سخن بیان کرد.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد vocalize

    1. verb put into words or song
      Synonyms: belt out, canary, chant, chirp, communicate, convey, croon, emit, enunciate, express, give out, groan, impart, let out, moan, pronounce, say, shout, sing, sound, speak, talk, utter, vent, verbalize, voice, warble, yodel

    ارجاع به لغت vocalize

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «vocalize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/vocalize

    لغات نزدیک vocalize

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    خاد خارج ازوصف خانه جنبا خانه شطرنج خاورسوی خاکروبه گردآوری کردن خاکسترگر خاکشیر مرتع ختام ختم گزاردن خدمت دوسره خراب نکردنی خرابی تدریجی خراشاندن با آلت زبر خراشاندن پوست خراشنده کردن خراشگذاری خراشیدگی بر پوست درخت خرامشگاه خرخنده کردن خرده زارع خز سمور آبی خزانگر خزدست خزه مردابی خسباندن خسپاندن تخم خسپانگر خشک افتادن خشک انداختن خصوصی کردن خط ترازنما درنمودار خط دو راهی خطاگونه خطگذار