آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Voice

    vɔɪs vɔɪs

    گذشته‌ی ساده:

    voiced

    شکل سوم:

    voiced

    سوم‌شخص مفرد:

    voices

    وجه وصفی حال:

    voicing

    شکل جمع:

    voices

    معنی voice | جمله با voice

    noun countable uncountable B1

    صدا، بانگ، صوت، آوا، واک، ندا، لحن، طرز سخن

    I heard my mother's voice.

    صدای مادرم را شنیدم.

    Ghamar had a good voice.

    قمر صدای خوبی داشت.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    He spoke in a loud voice.

    با صدای بلند حرف می‌زد.

    He has lost his voice.

    صدایش گرفته است.

    the voice of conscience

    ندای وجدان

    the voice of the sea

    آوای دریا

    with an angry voice

    با لحنی خشم‌آلود

    noun

    رای، نفوذ، نظر، خواسته، حق اظهار نظر، بیان، ابراز، سخنگو

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    to have a voice in one's government

    حق اظهارنظر در امور دولت خود را داشتن

    the voice of the people

    خواسته‌ی مردم

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    They gave voice to their joy.

    آنان شعف خود را ابراز کردند.

    the voice of the opposition group

    سخنگوی دسته‌ی مخالف

    They voiced their approval.

    آنان موافقت خود را شفاهی اعلام کردند.

    noun

    (دستور زبان ـ فعل) صیغه، صورت، حالت، وجه

    passive voice

    وجه مجهول

    active voice

    حالت معلوم

    noun countable uncountable

    آواز، آوازخوان، خواننده، واکداری

    noun

    ارگان رسمی (یا نیمه رسمی)

    A newspaper which is considered to be the voice of the government.

    روزنامه‌ای که ارگان دولت محسوب می‌شود.

    verb - transitive

    با صدا بیان کردن، (با سخن) بیان کردن، ابراز کردن، گفتن، به زبان آوردن

    verb - transitive

    (ارگ و پیانو و غیره را) تنظیم کردن، کوک کردن

    to voice the pipes of an organ

    لوله‌های ارگ را تنظیم کردن

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد voice

    1. noun expression, language
      Synonyms:
      language utterance speech words vocalization sound statement articulation delivery tone vent shout yell call cry exclamation roar song tongue intonation inflection modulation murmur mutter vociferation
    1. noun opinion
      Synonyms:
      view say vote preference choice decision option expression will wish approval right of free speech representation part participation vent say-so suffrage vox populi
    1. verb express opinion; put into words
      Synonyms:
      say speak express utter verbalize vocalize announce declare deliver proclaim present articulate divulge tell air assert put vent recount pronounce give utterance give expression come out with emphasize enunciate sound modulate intonate inflect cry talk
      Antonyms:
      be quiet

    Collocations

    in voice

    دارای صدای مناسب یا آماده برای آواز خواندن

    Idioms

    with one voice

    متفق‌القول، همدل و هم‌صدا، هم‌عقیده، به‌اتفاق آرا

    سوال‌های رایج voice

    گذشته‌ی ساده voice چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده voice در زبان انگلیسی voiced است.

    شکل سوم voice چی میشه؟

    شکل سوم voice در زبان انگلیسی voiced است.

    شکل جمع voice چی میشه؟

    شکل جمع voice در زبان انگلیسی voices است.

    وجه وصفی حال voice چی میشه؟

    وجه وصفی حال voice در زبان انگلیسی voicing است.

    سوم‌شخص مفرد voice چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد voice در زبان انگلیسی voices است.

    ارجاع به لغت voice

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «voice» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/voice

    لغات نزدیک voice

    • - voguish
    • - vogul
    • - voice
    • - voice frequency
    • - voice grade channel
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.