گذشتهی ساده:
inflectedشکل سوم:
inflectedسومشخص مفرد:
inflectsوجه وصفی حال:
inflectingکج کردن، خم کردن (بهسوی درون)، منحنی کردن، گرداندن، صرف کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
an inflected tone
نواخت خمیده
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «inflect» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inflect