گذشتهی ساده:
tonedشکل سوم:
tonedسومشخص مفرد:
tonesوجه وصفی حال:
toningشکل جمع:
tonesتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
1- از شدت (چیزی) کاستن، ملایم کردن 2- ملایم شدن، تعدیل شدن 3- (رنگ و غیره) روشنتر کردن یا شدن، کمرنگ شدن یا کردن
1- بر شدت (چیزی) افزودن 2- (رنگ و غیره) تیرهتر کردن یا شدن، پررنگ کردن یا شدن
bring down the tone of something
از کیفیت چیزی کاستن
جو یا کیفیت چیزی را تعیین کردن، آهنگ چیزی را معین کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tone» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tone