با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Elasticity

ˌiːlæˈstɪsəti ˌiːlæˈstɪsəti
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    elasticities

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    قابلیت خمیدگی، قابلیت ارتجاع
    • - the elasticity of car tires
    • - کشسانی تایر اتومبیل
    • - The body's skin loses its elasticity because of aging.
    • - پوست بدن در اثر سالمندی، کشسانی خود را از دست می‌دهد.
    • - elasticity of supply
    • - کشش عرضه
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد elasticity

  1. noun stretchiness
    Synonyms: adaptability, adjustability, flexibility, fluidity, give, malleability, plasticity, pliancy, resilience, rubberiness, springiness, suppleness
    Antonyms: rigidity

ارجاع به لغت elasticity

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «elasticity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/elasticity

لغات نزدیک elasticity

پیشنهاد بهبود معانی