فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Rigidity
rɪˈdʒɪdəti
rɪˈdʒɪdɪti
شکل جمع:
rigiditiesمعنی‌ها
noun
سختی، استحکام، سفتی، خمش‌ناپذیری، انعطاف‌ناپذیری
مترادف و متضاد rigidity
-
noun the quality or state of being stubbornly inflexibleSynonyms:stubbornness inflexibility rigidness intransigence obduracy relentlessness implacability inexorability inflexibleness intransigency obdurateness grimness remorselessness implacableness inexorableness incompliance incompliancy die-hardism
-
noun the fact or condition of being rigorous and unsparingSynonyms:severity strictness harshness toughness rigor austerity sternness stringency hardness rigorousness
لغات هم‌خانواده rigidity
-
nounrigidity
-
adjectiverigid
-
adverbrigidly
ارجاع به لغت rigidity
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «rigidity» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rigidity
لغات نزدیک rigidity
- - rigidification
- - rigidify
- - rigidity
- - rigidly
- - rigmarole