Inflexibility

    ˌɪnˌfleksəˈbɪləti ɪnˌfleksəˈbɪlɪti
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    noun
    کج‌نشدگی، سختی، سفتی، انحنانا‌پذیری

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد inflexibility

    1. noun solidity
      Synonyms:
      stability rigidity stiffness toughness inflexibleness unpliability induration temper crystallization vitrification inextensibility ossification petrifaction fossilization glaciation intransigence intransigentism
    1. noun stubbornness
      Synonyms:
      obstinacy tenacity rigidity rigidness inflexibleness intransigence intransigency inexorability inexorableness incompliance incompliancy obduracy obdurateness implacability implacableness relentlessness remorselessness grimness inelasticity die-hardism
      Antonyms:
      flexibility

    ارجاع به لغت inflexibility

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «inflexibility» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inflexibility

    لغات نزدیک inflexibility

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه