فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Toughness
ˈtʌfnəs
ˈtʌfnəs
معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
noun
uncountable
C2
سفتی، چقرمگی
the toughness of the cast iron
چقرمگی چدن
the toughness of state-of-the-art carbon fibers
چقرمگی به‌روزترین الیاف کربن
noun
uncountable
سرسختی، سخت‌گیری، خشونت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She has a reputation for toughness and resilience.
او به سرسختی و تاب‌آوری شهرت دارد.
mental toughness
سرسختی ذهنی
noun
uncountable
سختی، دشواری، بغرنج بودن
the toughness of the competition
سختی رقابت
the toughness of the job
دشواری کار
مترادف و متضاد toughness
-
noun the fact or condition of being rigorous and unsparingSynonyms:severity strictness harshness rigor austerity sternness rigidity stringency hardness rigorousness ruggedness huskiness
-
noun unwavering firmness of character, action, or willSynonyms:determination will resolution resolve decisiveness firmness purpose willpower resoluteness decision purposefulness decidedness stamina staying power temper
-
noun impressive difficultySynonyms:formidability
لغات هم‌خانواده toughness
-
nountoughness
-
adjectivetough
-
verb - transitivetoughen
ارجاع به لغت toughness
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «toughness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/toughness