فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Toughly

ˈtʌfli ˈtʌfli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • adverb
    به‌طور سفت، به‌طور محکم، به‌طور مقاوم
    • - These boots are very toughly made.
    • - این پوتین‌ها به‌طور مقاوم ساخته شده‌اند.
    • - It is toughly constructed.
    • - به‌طور محکم ساخته شده است.
  • adverb
    به‌طور خشن، از روی سرسختی، سرسختانه، با جدیت
    • - We have to negotiate toughly.
    • - باید سرسختانه مذاکره کتیم.
    • - The organization's members have agreed to try to enforce its rules more toughly.
    • - اعضای این سازمان توافق کرده‌اند که تلاش کنند قوانین سازمان را با جدیت بیشتری اجرا کنند.
  • adverb
    به‌طور دشوار، با دشواری
    • - We live in a toughly competitive world.
    • - در دنیای رقابتی دشواری زندگی می‌کنیم.
    • - This was the only goal of the toughly contested final match.
    • - این تنها گل مسابقه‌ی فینال سخت بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

لغات هم‌خانواده toughly

ارجاع به لغت toughly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «toughly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/toughly

لغات نزدیک toughly

پیشنهاد بهبود معانی