بهطور سفت، بهطور محکم، بهطور مقاوم
These boots are very toughly made.
این پوتینها بهطور مقاوم ساخته شدهاند.
It is toughly constructed.
بهطور محکم ساخته شده است.
بهطور خشن، از روی سرسختی، سرسختانه، با جدیت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We have to negotiate toughly.
باید سرسختانه مذاکره کتیم.
The organization's members have agreed to try to enforce its rules more toughly.
اعضای این سازمان توافق کردهاند که تلاش کنند قوانین سازمان را با جدیت بیشتری اجرا کنند.
بهطور دشوار، با دشواری
We live in a toughly competitive world.
در دنیای رقابتی دشواری زندگی میکنیم.
This was the only goal of the toughly contested final match.
این تنها گل مسابقهی فینال سخت بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «toughly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/toughly