فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Toughen

ˈtʌfn ˈtʌfn

گذشته‌ی ساده:

toughened

شکل سوم:

toughened

سوم‌شخص مفرد:

toughens

وجه وصفی حال:

toughening

معنی

adverb

سفت شدن، مثل پی شدن، سفت کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد toughen

  1. verb harden
    Synonyms:
    strengthen temper develop season acclimate inure make difficult acclimatize anneal brutalize climatize
    Antonyms:
    soften tenderize flex

لغات هم‌خانواده toughen

  • verb - transitive
    toughen

ارجاع به لغت toughen

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «toughen» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/toughen

لغات نزدیک toughen

پیشنهاد بهبود معانی