آخرین به‌روزرسانی:

Acclimate

ˈækləˌmet ˈæklɪmeɪt

گذشته‌ی ساده:

acclimated

شکل سوم:

acclimated

سوم‌شخص مفرد:

acclimates

وجه وصفی حال:

acclimating

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive verb - intransitive

(. vt : acclimatize =) به آب و هوای جدید خو گرفتن، مأنوس شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

He soon acclimated to the heat and was not uncomfortable.

چیزی نگذشت که به گرما عادت کرد و دیگر ناراحت نبود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد acclimate

  1. verb make or become adjusted, adapted
    Synonyms:
    accommodate conform adjust adapt get used to accustom habituate season acclimatize climatize harden toughen acculture

سوال‌های رایج acclimate

گذشته‌ی ساده acclimate چی میشه؟

گذشته‌ی ساده acclimate در زبان انگلیسی acclimated است.

شکل سوم acclimate چی میشه؟

شکل سوم acclimate در زبان انگلیسی acclimated است.

وجه وصفی حال acclimate چی میشه؟

وجه وصفی حال acclimate در زبان انگلیسی acclimating است.

سوم‌شخص مفرد acclimate چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد acclimate در زبان انگلیسی acclimates است.

ارجاع به لغت acclimate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «acclimate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/acclimate

لغات نزدیک acclimate

پیشنهاد بهبود معانی