زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

Habituate

həˈbɪtʃueɪt həˈbɪtʃueɪt

گذشته‌ی ساده:

habituated

شکل سوم:

habituated

سوم‌شخص مفرد:

habituates

وجه وصفی حال:

habituating

معنی و نمونه‌جمله

adverb

خو دادن، عادت دادن، سکونت کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

to habituate oneself to swimming in cold water

خود را به شنا در آب سرد عادت دادن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد habituate

  1. verb prepare, accustom
    Synonyms:
    train condition adjust acclimate familiarize season school harden discipline inure acclimatize break in tolerate endure devote make used to addict take to confirm
    Antonyms:
    neglect ignore

لغات هم‌خانواده habituate

  • verb - transitive
    habituate

سوال‌های رایج habituate

گذشته‌ی ساده habituate چی میشه؟

گذشته‌ی ساده habituate در زبان انگلیسی habituated است.

شکل سوم habituate چی میشه؟

شکل سوم habituate در زبان انگلیسی habituated است.

وجه وصفی حال habituate چی میشه؟

وجه وصفی حال habituate در زبان انگلیسی habituating است.

سوم‌شخص مفرد habituate چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد habituate در زبان انگلیسی habituates است.

ارجاع به لغت habituate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «habituate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/habituate

لغات نزدیک habituate

پیشنهاد بهبود معانی