فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Habitue

həˈbɪtʃueɪ həˈbɪtʃueɪ

معنی و نمونه‌جمله

noun

رونده همیشگی، مشتری، مأنوس، معتاد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

a habitué of taverns

مشتری دائم میخانه‌ها

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد habitue

  1. noun devotee
    Synonyms:
    customer regular patron client frequenter

لغات هم‌خانواده habitue

ارجاع به لغت habitue

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «habitue» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/habitue

لغات نزدیک habitue

پیشنهاد بهبود معانی